فهرست مطالب
چکیده
3
مقدمه
4
1- طلاق چیست؟
5
2- ابعاد مختلف آسیب های ناشی از طلاق
6
1-2- طلاق
عاطفي
6
2-2- طلاق اقتصادي
7
3-2- طلاق قانوني
7
4-2- طلاق توافقي والدين
7
5-2- طلاق اجتماعي
7
6-2- طلاق رواني
7
3- بچههاي طلاق، قربانيان ناسازگاري
والدين
9
4- طلاق و خانواده های ایرانی
11
5- عوامل تهدید کننده پایداری خانواده
13
1-5-اختلاف فرهنگی و طبقاتی
13
2-5- دخالت دیگران
13
3-5- مسائل اقتصادی و مالی
13
4-5- هوسرانی و ازدواج مجدد
14
6-5- سوء تفاهم ها و سوء ارتباطات
14
7-5- انتقام
گیری و بهانه جویی
14
8-5- سلطه گری شوهر یا زن
14
6- آمار ها و اطلاعات موجود در رابطه با
طلاق
15
1-6- بررسی وضعیت موجود طلاق
16
7- دیگر علل و عوامل مؤثر بر طلاق
17
1-7- عوامل اقتصادی مؤثر بر طلاق
17
2-7- عوامل شخصیتی مؤثر بر طلاق
18
3-7- عوامل ارتباطی بین طرفین
18
4-7- عوامل اجتماعی مؤثر بر طلاق
18
8-آثار و پیامدهای ناشی از طلاق
19
9-چالش ها، تهدیدها و عوامل تسهیل کننده
طلاق
20
1-9- راهکارهای حقوقی
21
2-9- راهکارهای آموزشی ـ فرهنگی
22
3-9- راهکارهای اجرایی
22
سخن آخر
24
منابع
25
چكيده:
طلاق در لغت به معنی گشودن گره و رها کردن است و در زندگی زناشویی طلاق
یعنی از هم پاشیده شدن زندگی یا از بین رفتن تعادل در زندگی و پدیدار شدن رنج و
عذاب برای فرزندان.
تبعات طلاق منحصربه خانواده نیست بلکه باعث متزلزل شدن جامعه نیز می شود. امروز ما
شاهد روند روبه رشد این معضل اجتماعی هستیم و خانواده که اصلی ترین نهاد اجتماعی
است در معرض پیامدهای ناگوار پدیده طلاق قرار دارد.
در اين تحقيق سعي براين شده است نگاهی هرچند مختصر به این پدیده
اجتماعی انداخته و در مورد برخی از آسیب های فردی و اجتماعی وارده از سوی آن به
بحث و گفتگو بپردازیم و با این امید که
در آینده شاهد کاهش میزان طلاق و از هم پاشی کانون خانواده ها باشیم.
مقدمه:
ضعف بنيه فرهنگي و عدم آگاهي و پايبندي به ايمان و تقيدات مذهبي
خانوادهها، بخصوص در ميان والدين؛ به عنوان مهمترين عامل سستي روابط خانوادگي و
در نتيجه افزايش طلاق در ايران اعلام شد.
معضلات اجتماعي مانند افزايش نرخ طلاق و گسترش اضطراب در ميان جوانان،
اين روزها مورد بحث رسانه هاي همگاني و موضوع بسياري از همايش ها و سمينارها در
سراسر کشور قرار گرفته و بسياري از آنها حاوي آمارهاي بسيار تکان دهنده اي است.
بي ترديد افزايش دامنه آفت هاي جامعه که بايد دست اندرکاران امور تعليم و تربيت و
فرهنگ سازي کشور را به تامل و چاره انديشي اساسي وادارد، معلولي بيش نيست. براي
تجهيز و مقابله با اين پديده هاي ناهنجار، ابتدا بايد علل و ريشه هاي بروز اين مساله
مهم را شناسايي کنيم، در غير اين صورت هر راه حلي اگرچه با صرف هزينه هاي زياد، بي
تاثير خواهد ماند. به اين ترتيب، درخواست طلاق هنگامي صادر مي شود که هرگونه اميد
و تلاش براي دستيابي به کانون گرم زندگي مشترک بي پاسخ مي ماند و واقعيتهايي رخ مي
دهد که دستيابي به آرزوها را ناممکن مي سازد و آنگاه تنها راه رهايي به جدايي ختم
خواهد شد. اما روانشناسان معتقدند: زندگي مجموعه اي از افتادن ها و برخاستن ها،
لذت ها و تلخکامي ها، خواب ها و بيداري هاي هدفدار است، اين که تصور کنيم همه امور
بايد موافق ميل و خواسته ما تحقق پذيرد، تصويري اشتباه است.
اصولاً خانواده اي را نمي توان سراغ گرفت که در آن به هيچ وجه اختلاف فکر و سليقه
وجود نداشته باشد، هر انساني ذوق و سليقه اي مخصوص به خود دارد. اما براي دستيابي
به آرامش بايد اين ذوق و سليقه را به هم نزديک کرد، زيرا انسان ها تنها در سايه
توافق ها مي توانند در کنار هم زندگي کنند نه اختلاف ها. از سوي ديگر، در زندگي
مشترک بي اعتنايي به پيمان زندگي، خودخواهي ها و تنگ نظري ها، بي حوصلگي و بي
توجهي به سرنوشت يکديگر، اختلاف در سليقه ها، فزون طلبي ها، تنوع جويي ها، عدم
رعايت وظايف فرد است که "طلاق" را مي آفريند و اين پايان مشکلات نيست،
بلکه سرآغاز ويراني است و معضلات جديد را به وجود مي آورد.
1- طلاق چيست؟
طلاق؛ نامي ساده و مفهومي پيچيده؛ پديدهاي منفور و نكوهش شده، اما رو
به افزايش. فروپاشي نظام كوچكي كه تبعات زيادي دربر دارد و تاثيرهاي منفياش بر
جامعه بويژه زنان و بچههاي طلاق غيرقابل انكار است؛ پديدهاي كه كمابيش از كنترل
و پيشبيني خارج شده و جامعهشناسان را نگران كرده است.
در حقيقت همانگونه که پيوند بين افراد طبق آيين و قراردادهاي رسمي و اجتماعي
برقرار مي شود. چنانچه طرفين نتوانند به دلايل گوناگون شخصيتي، محيطي و اجتماعي و … بايکديگر زندگي کنند به ناچار طبق مقررات و ضوابطي
از هم جدا مي شوند .
از اين نظر خانواده همچون عمارتي است که زن و شوهر ستون هاي آن را تشکيل مي دهند و
فروريختن هرستون استحکام و استواري عمارت را دچار تزلزل و گسستگي مي کند. طلاق با
اين ديد، يکي از غامض ترين پديده هاي اجتماعي، ارکان خانواده را در هم ريخته و
بيشتر اثرات مخرب خود را بر روي فرزندان برجاي مي گذارد. طلاق گسستن و فروپاشيدن و
نابودي کانون گرم و آرامبخش زندگي است که اثرات جبران ناپذيري بر اعضاي خانواده مي
گذارد.
در تحقيقي که توسط "جي هبر" (1990) صورت گرفت مشخص گرديد ازدواج هايي که
به طلاق منجر شده اند، کاهش شديدي در اعتماد به نفس اعضاي خانواده به وجود مي
آورد. چنين کمبودي مي تواند ماهيتي اجتماعي، رواني يا جسمي باشد. کاهش اعتماد به
نفس درنتيجه طلاق منشا مهم اختلالات اعضاي خانواده در حين و بعد از طلاق مي باشد.
در اين تحقيق همچنين مشخص شد نه تنها طلاق سطح اعتماد اعضاي خانواده را کاهش مي
دهد، بلکه باعث مي گردد يکي از طرفین يا هر دو به طور قابل ملاحظه اي احساس پوچي
کنند. اين تحقيق مدلي را نشان مي دهد که در آن افراد از هم جدا شده به علت کاهش
اعتماد محتاج همياري و کمک هستند. گذشته از اين طلاق پديده اي است که بر تمامي
جوانب جمعيت يک جامعه اثر مي گذارد، زيرا از طرفي بر کميت جمعيت اثر مي نهد، يعني
واحد مشروع و اساسي توليد مثل يعني خانواده را از هم مي پاشد، از طرف ديگر بر
کيفيت جمعيت نيز اثر مي گذارد، زيرا موجب مي شود فرزنداني محروم از نعمت هاي خانوا
:: برچسبها:
تحقیق ,
آثار ,
منفی ,
طلاق ,
بر ,
روی ,
فرزندان ,
محمد ,
:: بازدید از این مطلب : 157
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0