راسل به سال ۱۹۲۹ کتاب «زناشویی و اخلاق» را نوشت. در این کتاب او عقایدی تازه مطرح کرده بود که به نظر همگان خوشایند نبود، ولی به سبب جدایی از همسر دوم و طرح طلاق در دادگاه این کتاب موفقیت فراوانی کسب کرد. به عقیدۀ او هرگونه اخلاق نظری زاید است و برای زندگی قواعد اخلاق عملی لازم است، ولی متأسفانه قسمت عمده این قواعد از قبیل اخلاق جنسی براساس اندیشه های خرافی و متأثر از ترس و نگرانی بی اساس است. در حالی که اگر آدمی واقعاً بخواهد از زندگی خوب و شایسته ای که در میان همسایگانش پذیرفته شده اند را فراگیرد، چرا که اعمالی از قبیل قربانی کردن انسان در نتیجه اعتراض به عقاید اخلاقی مرسوم بوده که از بین رفته اند. و بدیهی است که انتقال از سیستمی کهنه به نو، مثل هر تغییر و تحولی متضمن دشواری و مشکلات است.