نوشته شده توسط : زپو

 موزه ايران باستان


تاريخچه

    سر در باغ ملي عمارتي است ساخته شده بسال 1340  هجري قمري.اين عمارت بر سكوي عمارت ديگري در همين مكان و با شمايلي نه چندان بي شبا هت با بناي اوليه ساخته شد.درشمال عمارت سردر باغ ملي ميداني بوده كه تمرينات نظامي قشون ،در عهد قاجار در آن انجام مي پذيرفته ،وبه نام ميدان مشق معروف بوده است.

ميدان مشق حد فاصل بين خيابانهايي بوده كه امروزه با نامهاي خيابان سرهنگ سخايي درشمال ،خيابان امام خميني در جنوب ،خيابان سي تيردرغرب و خيابان فردوسي درشرق داشته ناميده مي شود.

ميدان مشق از ميادين عهد فتحعليشاه قاجار مي باشد ودر آن دوره تنها بناي موجود درآن، ساختمان قزاقخانه در شمال آن بوده است. در،ورودي ضلع جنوبي اين ميدان بناي سر دري وجود داشته كه پس از تغيير كاربري ميدان از محل تمرينات نظامي به باغ ملي،كه درعهد سردار سپهي رضا خان اتفاق افتاد،عمارت سر درقبلي،مشخص گردد كه اين عمارت قبلي تخريب ودر جاي آن عمارت فعلي بنا گرديد. بر اساس تصاوير بر جاي مانده از عمارت مشابهت زيادي با عمارت تخريب شده قبلي دارد.

ميدان باغ ملي بعد ها با ساخته شدن عمارت هاي دولتي در آن رفته رفته موجوديت باغ مانند خود را از دست دادو با ساخته شدن ساختمانهاي شهرباني كل كشور، ساختمان موزه ايران باستان،ساختمان شركت نفت ايران و انگليس ،ساختمان وزارت خارجه و كتابخانه ملي در آن بصورت مركز ساختمانهاي اداري درآمد و ازآن ميان تنها عمارت سردر باقي ماند ونام آن سينه به سينه با نام باغ ملي تداوم يافت.

بر دروازه هاي عمارت سر در باغ ملي يك سال پس از اتمام بنا، درهايي نصب گرديد كه بسيار با شكوه و زيبا بودند و خوشبختانه با گذشت زمان و بي مهري آن، هنوز هرچند با پذيرش آسيب اما درها پاي برجاي مانده ا ند.


معرفي بنا:[1]

در يك نگاه اجمالي به سر در باغ ملي يا سر در ميدان مشق كه اكنون بر پاي مانده است با عكسي كه از سر در ميدان مشق زمان قاجاريه كه يكسره ويران گرديده است، در مي يابيم چه اندازه معماري و ديگر ويژگيهاي اين دو بنا به يكديگر نزديك است.

گونه طاق هلالي بزرگ مياني،مواد و مصالح ساختماني ازاره هاي سنگي،كاشيكاري و حتي نقوش آنها،شباهت اين دو بنا را كه اولي برپاي و دومي به كلي از بين رفته است، نزديك و نزديك تر مي كند.

نماي بيروني سر در ميدان مشق، يعني آن سو كه به سمت خيابان سپه (امام خميني) است از سه دروازه، هشت ستون كه دو به دو نزديك يكديگر و در دو سوي طاقها قرار دارند شكل گرفته شده است. نماي دروني يعني سويي كه رو به ساختمان (بريگارد قزاق) زمان قاجار دارد، نيز با تفاوتي چند يعني بدون ستونها، همين گونه مي باشد.

طاقها درهر سه دروازه هلالي است. بر بالاي طاق مياني كه بر دروازه بزرگ و اصلي است يك اشكوب متشكل از اطاقي مستطيل شكل با پنجره هايي چند با طاقهايي هلالي و سقفي شيرواني ساخته شده است. از اين اطاق به عنوان نقاره خانه استفاده مي شده است.

با اينكه عناصر معماري اين دروازه همگون نيست و متفاوت مي نماياند، اما در مجموع بسيار دلنشين مي باشد. در بناي سر در باغ ملي از تركيب آجر،سنگ،كاشي،چوب وفلز بهره گرفته شده است. معمولا در بناهايي كه عناصر معماري متفاوت به كار رفته، تركيبي ناهمگون به وجود آمده است، مانند تئاتر شهر، اما در بناي سر در باغ ملي چنان اين تركيب مناسب است كه بنا منسجم و شكيل و يكپارچه به چشم مي آيد.

پهناي دروازه باغ ملي از شرق به غرب كمي كمتر از 27 متر است. اين پهنا در ساليان پيش، بيش از اينها بوده، چه برپايه يك عكس قديمي در دو پهلوي دروازه هاي كوچك دو اطاق برابر ومتقارن نيز بوده است كه آنها را ويران كرده اند.امروز به جاي اطاق شرقي،ساختمان زيباي پست و به جاي اطاق غربي، ساختمان وزارت امور خارجه قرار داردكه كاملا به دو سوي دروازه ها چسبيده اند.

شالوده از كف خيابان سنگي است. بدين گونه كه پايه ستونهاو پايه طاقهاي هلالي بر سنگ گذاشته شده است. در گذشته نيز كف خيابان سنگفرش بوده است اما امروز كه خيابان هاي منتهي به آن آسفالته است، بخشهايي از پي سنگي اين دروازه زير آسفالت مدفون است.

در اين بررسي اجمالي دروازه ميدان مشق ازسه ديدگاه مورد نظر قرار گرفته است:

1ـ نماي بيروني ودرهاي آن.

2ـ نماي دروني.

3ـ اشكوبي كه روي طاق بزرگ ساخته شده است.


نماي  بيروني و درها:

هشت ستون دو به دو كنار يكديگر قرار گرفته اند و در طرفين هر طاق بر پاي شده ا ند. هر ستون روي پايه اي سنگي جداگا نه به صورتي استوار است كه يك ستون جلو وستون نزديك به آن به اندازه پايه ستون عقب‌تر است. كه اينگونه كاربرد با سايه روشن هاي روز ونور، جلوه ويژه اي به بنا مي بخشد. ستونها گرد و آجري هستند. سر ستونها نيز ازآجرهاي قالبي به شكل برگ كنگر مي باشند. كه اين خود نمونه اي است يگانه. قاب كاشي كاري بالاي طاق بزرگ از دو نقش شير خورشيد وايران به گونه اي قرينه تزيين شده است.

در سمت راست آن ً بسم الله الرحمن الرحيم ً و در سمت چپ آن ً نصر من الله و فتح القريب آ مده است. در وسط اين دو، كه درست ميان طاق است به گونه برجسته ً في سنه 1340 ً آمده است. قابهاي كاشي كاري بالاي طاقهاي كوچك نيز قرينه وشامل 21 گلوله توپ مي باشد. جابجا بين اين نقوش قرينه، نقوش ديگري چون رودخانه، پلنگ،خانه، وخانه روستايي آمده كه بي گمان    از كاشي كاري دروازه قديمي ميدان مشق كه ويران شده گرفته شده است. با اين گونه بيشتر اين كاشي ها، به ويژه كاشي هاي پرچم ايران، گلوله هاي توپ و مسلسل هاي  ماكزيم كار حاج حسين كاشي كار است.

بين اين كاشي كاري ها و سر ستونها و قرينه ها كه خود به گونه بسيار زيبايي از سنگ ساخته شده اند اشعاري از مرحوم نديم الملك آمده كه دنباله آن تا نما ي دروني دروازه ميدان مشق كشيده شده است.

درها:

تمامي شش لنگه در اين دروازه همچنين سه قاب نيم دايره بالايي آنها به گونه  ريخته گري در “ قورخانه” ساخته و پرداخته شده است.

در ميان نيم دايره طاق بزرگ، تنديسي از رضا شاه بوده كه در جريان انقلاب اسلامي آن را به زير افكنده اند. كه بنا به گفته اي چند، اكنون در حياط بانك روبروي اين سر در مدفون مي باشد. زير اين تنديس در قوس بالاي اين نيم دايره آمده بود:“ زنده و جاويد باد نام پهلوي ـ عمل محمد علي كرماني ” و زير آن آمده است: “ حسب الامر يگانه قائد جيش اسلام و يكتا منجي كشور باستاني حضرت اشرف اعظم آقاي رضاخان در قورخانه به دستور و مراقبت خسرو خان سردار اعتماد رئيس كل قورخانه ساخته زينت بخش بنايي تاريخي گرديد(1341 هجري قمري).

درها از نقوش شير تجريدي ونقش شبيه اژدها يا نقش پرنده خيالي “هما” ساخته پر‌داخته شده است. همچنين در وسط هر لنگه در نقش شير وخورشيد بوده است. كه اكنون بر جاي نيست. درهاي طاق‌هاي كوچك‌ نيز كم وبيش همينگونه ساخت و پرداخت دارند، اما با مقياسي كوچكتر و طبعاً نقوشي كمتر.


 شناسايي فني و روش ساخت درها:

عمارت سر در باغ ملي متشكل از سه دروازه است كه در آن دروازه مياني بزرگتر ودروازه‌اي جانبي كه بصورت قرينه در دو سمت دروازه بزدگ قرار گرفته اند از ابعاد كوچكتري برخوردار مي باشند. بر هركدام از دروازها دو لنگه در ودر بالاي هر دو لنگه، يك قاب هلالي شكل نصب شده است. قاب هلالي دروازه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مياني در قوس فوقاني، داراي كتيبه‌‌‌‌‌هايي به خط نستعليق مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌باشد كه درآن تاريخ ساخت در‌‌‌ها درج گرديده شده. براساس تاريخ مندرج در كتيبة فوق ، درها به تاريخ1341 هجري قمري(1299 شمسي) در محل گورخانه تهران ساخته وزينت بخش اين بناي تاريخي گرديده است.

علي رغم آنكه درنگاه اول بنظر مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسد كه جنس درها از چوب هستند، اما در واقع امر درها تماماً از جنس فلز بوده و در هيچ قسمت آن چوب بكار نرفته است. اين حالت چوب نمايي درها شايد بيشتر به لحاظ نوع تزيين و روش بكار رفته در ابزار زني زه‌‌‌ هاي فلزي بكار رفته درآن بمنظور تزيين مي باشد.

درها تماماً از دو جنس فلز آهن وآلياژ برنج ساخته شده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. در ساخت درها ابتدا كلاف اصلي، از جنس فولاد “ مشخصاً ريلهاي راه‌‌‌‌‌آهن دوره قاجار “ تهيه و با استفاده ار روش پرچ وبستهاي رابط گونيا شكل به يكديگر اتصال داده شده‌اند.



خرید و دانلود  موزه ايران باستان




:: برچسب‌ها: رایگان , دانلود , مقاله , ورد , word , مقاله در مورد معماری , موزه , موزه ايران باستان , مقاله در مورد موزه ,
:: بازدید از این مطلب : 88
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 6 تير 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زپو

 معماری ایرانی


مقدمه

هنر جوهره‌اي است كه در ذات هر ايراني به فضل الهي به وديعه نهاده شده است. به همين علت جلوه‌هاي هنر در تمام مظاهر و مقوله هاي زندگي ايراني مانند:‌ معماري، نقاشي ، خط و كتابت ، پارچه‌بافي، قالي وگليم‌بافي، فلزكاري، سفالگري و ...... در طول تاريخ بروز و ظهور داشته و دنيايي از زيباييها، ذوق، خلاقيت و ابتكار را پديد آورده است.

يكي از مظاهر انعكاس هنر ايراني در معماري اين سرزمين است. هنرمند معمار ايراني، از ابتداي كار و از هنگام بكارگيري آجر كه از مصالح اوليه احداث بنا به شمار مي‌رفته زيباترين نقشها  و طرحها را هنگام احداث ديوارها و پوشش گنبد ها وگوشواره ها، مقرنس‌ها و طاقنماها خلق كرده است و در روند تكاملي آن با گره چيني، گل‌اندازي، گره‌سازي و آجركاري خفته و رفته، شاهكارهاي بي‌نظيري را به وجود آورده است.

هنگام استفاده از گچ با خلق گچبريهايي با نقوش هندسي، گياهي، دنيايي از خلاقيت را كه  در دنيا بي نظير مي‌باشد آفريده و در استفاده از چوب براي پنجره ها و درها با بهره‌گيري از فنوني نظير منبت، مشبك، معرق، كنده‌كاري، خاتم‌سازي و نقاشي روي چوب، اعجاز باور نكردني را پديد آورده است.

براي تزيين بنا از كاشيهايي نظير يك رنگ، هفت رنگ، معرق، طلايي و .... شيشه و آيينه در شكلها و رنگها و ابعاد گوناگون، مدد جسته و دنيايي از زيبايي و خلاقيت و هنر را عرضه كرده و همه اينها به همراه حجاريهاي زيبا،  بنا هايي را در جاي جاي ايران بر پا و استوار كرده است.

بدون ترديد تحقق اين همه زيباييها و خلاقيت جز به مدد عشق به معبود امكان‌پذير نبود، چرا كه بيشترين جلوه آنها را در مسجد، محراب و زيارتگاه مي‌توان ديد.

بناهاي مذهبي، همواره مورد احترام و توجه ملل و اقوام مختلف در طول تاريخ بوده است، و به لحاظ همين اهميت، پيوسته كاملترين تجربه هاي هنري هنرمندان برجسته هر دوره تاريخي در خدمت معماري و تزيين نقوش به كار رفته در احداث چنين اماكني بوده است. اين علاقه و توجه و بذل سرمايه هاي مادي و معنوي، نه از باب منافع اقتصادي و اغراض مادي، بلكه بر مبناي كشش و علاقه‌اي قلبي بر اساس گرايش فطري مردم به مكاتب الهي بروز كرده است. چه بسا مردمي كه با مشكلات و تنگناهاي اقتصادي قرين بوده، اما در سرمايه‌گذاري براي مظاهر معنوي، از جمله بناهاي وابسته به مقدسات مذهبي، از هيچگونه ايثاري فروگذار نكرده اند.

بناهاي رفيع و با شكوهي كه در طول تاريخ براي معابد، مساجد و كليساها، ‌سربرافراشته‌اند، با يك پشتوانه قلبي و عشق حقيقي همراه بوده است.

در تاريخ اسلام، مسجد در رأس توجه مردم، به ويژه هنرمندان معتقد به مباني ديني قرار داشته است. در دوره هايي كه اثري ازپيشرفتهاي علمي و صنعتي در هيچ كجاي عالم ديده نمي شود، برجسته‌ترين آثار معماري جهان، از ميان مساجد بزرگ در جاي جاي سرزمنيهاي اسلامي بر جاي مانده است،‌ اگر چه به علل گوناگون، بويژه هجوم ارتشهاي متجاوز بيگانه به كشورهاي اسلامي بسياري از ابنيه مهم و مساجد تاريخي دچار تخريب و ويراني شده و آثار مهم مكتوب و ميراث فرهنگي مسلمين كه دستخوش غارت و آتش‌سوزي در كتابخانه‌هاي مهم جهان اسلام شده است، ما را از گنجينه‌هاي مهمي محروم كرده است،‌ با اين حال آنچه بر جاي مانده، خود  دريچه‌اي است براي شناخت عظمت معماري به كار رفته در بناي مساجد بزرگ تاريخي،  بويژه آن كه در معماري و كاشيكاري بناها، مظاهر معنوي و مفاهيم والاي مذهبي چه در انتخاب رنگ و چه در انتخاب شكل و فرم بسيار ماهرانه تلفيق شده‌اند،‌ و فضايي به وجود آورده است كه انسان شيفته معنويت را بسوي خود مي خواند.

فصل اول

 

- مسجد در معماري ايران

- عملكردهاي مساجد مختلف

- خصوصيات فضاهاي كالبدي مسجد

« مسجد » در معماري ايران.

در هنر و معماري ايراني و به ويژه معماري مساجد با دو پديده شكل و محتوا يا عينيت و ذهنيت - و در يك كلام قالب و روح مواجهيم.

هنر معماري داراي سه جنبه است يكي جايگاه اثر در شهر يا معماري شهري ، طراحي خود بنا يا حجم اثر، و در نهايت هنرهاي وابسته به معماري كه شامل مواردي چون نور و رنگ و نقش است، مي‌گردد كه اين اخير با آنكه نقشي محوري در آنچه كه معماري ايراني نا ميده مي‌شود دارد، اما در دوره‌هاي پسين، اين شيوه يا مهجور گشته يا نقشي حاشيه‌يي يافته است. حال آنكه چنين ظرفيتي را دارد كه فضا سازي كند و بدون اينكه تركيب احجام نامتجانس ضرورت يابد، فضاهاي دلخواه را ايجاد نمايد.

انسان- و به تبع او اثر هنري- موجوديت نمي يابد، مگر آنكه قالب و روحي داشته باشد. قالب و روح دو وجه منفك يا همراه و تركيبي نيستند، بلكه وجوهي محشور و عجيبند كه هيچ كدام بدون ديگري موجوديت و معنا نمي يابد. نه هر قالبي محمل هر روحي است و نه روحي تاب نشستن بر هر قالبي را دارد. اين دو تنها با يكديگر موجوديت مي يابد و رشد مي كنند و مرتبت وجودي مي‌يابند.

در هنر معماري، اثر و روح حاكم بر جابجايي آن از يكديگر منفك نيستند و نمي‌توانند كه باشند. نمي‌توان فضايي را تخيل نمود، بدون آنكه صورت و شمايلي برايش قائل گشت و به همين عنوان نمي توان صورت و شمايلي تصور نمود و مصالح آن را در نظر نداشت. روح فراخ در همنشين با قالب تنگ همچون انيسش خرد و تحقير مي‌گردد يا قالب شكسته بر مي‌دارد. قالب فراخ نيز ذليل روح خرد شده، ويرانه مي‌شود. اين دو تنها بار شد متناسب و همپاي يكديگر، كارا و زيبنده مي‌گردند. در فضاسازي ايراني علاوه بر تركيب يا انتزاع حجمي، از نقوش و رنگ و نور پردازي هم، به منظور القاي انتزاع يا تركيب فضايي استفاده شايان و قابل توجهي مي شود به اين معنا كه  در يك فضاي راسته، شكست نور يا تفرق نقوش، قطعه‌اي را مجرد يا گسسته مي نماياند و بالعكس بدين لحاظ شناخت نقوش و در رأس آن گره بنايي، در فضا‌سازي ايراني نقشي مؤثر و ناگزير دارد.

موضوع قالب و روح در بيان هنري و فضاسازي  معماري، نه ماجراي راكب و مركب كه بحث وجود و موجوديت است. تذهيب كاران در طراحي، اشكالي را مي‌آفرينند كه «مداخل» نام دارد و آن صورت اشكالي است كه «روالت» به هنگام نقش‌پردازي خود بخود «بوم آلت» را نيز مد نظر دارد. و هيچ يك از  آلتهاي «رو» و «بوم» بدون ديگري موجوديت نمي‌يابند. اما هر مداخلي مناسب هر زمينه‌اي نيست. به اين معنا كه تيزي و پخي يا راستگي و نقوس نقش مداخل را، نه اراده نقشبند كه منظور نظر او، يعني مكانت و فضا سازي نقش است كه تعيين مي كند. هرچند كه رنگ و نور نيز در اين نقوش تأثير ناگزير و بسزا دارند، مداخل نهايتاً  در پيچيده‌ترين و رفيع‌ترين مرتبت خود به گره بنايي مبدل مي‌شود. گره در مسير تحول خود از مداخل تا گره و از گره تا « گره در گره » و حتي « شاه گره » تا آنجا پيش مي رود كه به شطرنج معماران معروف مي‌گردد. اما در اين عرصه همچنان انعطاف و قالب خود را به صور و طرق مختلف حفظ مي‌نمايد و به گره كند و تند و شل و در مواضعي دستگردان مبدل مي شود كه به انضمام رنگ، قوالبي هم شأن و محشور با روح حاكم بر فضا سازي است.

معرفت حاكم بر هر اثر معماري يا شهري، نقشي بنيادين در تحول شخصيت و ادراك حيثيت آن اثر در طول زمان و همچنين در احساس مخاطبان ايفا مي نمايد. نقوش در فضاسازي نقشي تعيين كننده دارند. فضا سازي مناسب، با مجموعه تمهيدات مندرج در آن رمز ماندگاري و موجب جاودانگي اين آثار در طول حيات بشري گرديده است.

كاربرد نقوش در حيثيت خارجي و فضاسازي دروني هر اثر معماري، مؤثر و بلكه تعيين‌كننده است. گره بنايي در ميان نقوش ايراني جايگاهي رفيع و بي مانند دارد، تا آنجا شايد نقش ديگري همچون گره در فضاسازي معماري ايراني عموميت نيافته و دخيل نگشته است.

عملكردهاي مساجد مختلف

همانگونه كه دين اسلام، تنها دين عبادت و پرستش و توجه به آداب و مراسم عبادي نيست و حوزه نفوذ احكام و قوانين آن شامل همه ابعاد و عرصه زندگي فردي و جمعي است، مسجد نيز، تنها فضايي ويژه براي عبادت نمي باشد.

بلكه علاوه بر جلسه‌هاي وعظ و ارشاد مسلمين، حلقه‌ها و مجالس درس و بحث نيز در آن تشكيل مي‌شد و مي‌شود. حتي پس از اواخر قرن سوم و اوايل قرن چهارم هجري كه فضاي مدرسه به صورتي جدا و متمايز از مسجد پديد آمد، همواره در برخي از مسجد‌ها تدريس علوم مذهبي تا قرن و دهه‌هاي اخير ادامه داشته است. علاوه بر اين اغلب مسجدها سنگر مبارزه اجتماعي مردم عليه حكام جبار، و كانون تجمع مردم در هنگام خوف و اضطرار بوده است.

مسجدها را از نظر دامنه تنوع و حوزه كاركرد هاي آنها مي توان به چهار گروه طبقه‌بندي كرد: گروه نخست، شامل مسجدهاي جامع و مسجدهاي بزرگي مي‌شود كه توسط سلاطين، وزاء و حكام ساخته مي شدند. اداره عموم اين مسجدها توسط باني يا مأموران دولتي صورت مي گرفت و آنان در اغلب موارد به هر كسي اجازه پيشنمازي يا تدريس  در اين مكان را نمي دادند بلكه اشخاصي كه مورد تاييد باقي قرار مي‌گرفتند به منصب پيشنمازي يا تدريس برگزيده مي‌شدند. دربرخي از مسجدهاي جامع، چند پيشنماز همزمان به اقامه نماز مي‌پرداختند و پيروان هر مذهب و مسلك با اقتدا به پيشواي خود، نماز برگزار مي‌كردند.

- گروه دوم، شامل مسجد هاي متوسطي مي‌شود كه توسط بزرگان محلي، علما و يا مشاركت عمومي مردم ساخته مي شد. در بسياري از اين مساجد ها براي پيشنماز و ديگر افراد مسجد، شرط خاصي وجود نداشت و از محدوديتهايي كه در مساجد نوع اول ايجاد مي‌شد، خبري نبود. هرچند بايد توجه داشت كه بعضي اوقات، پيرامون هر مذهب براي خود مسجد جداگانه‌اي مي‌ساختند كه پيشنماز و مدرسان آن از پيروان شاخه‌هاي همان مذهب بودند.

- گروه سوم ، شامل مسجد- مدرسه‌ها مي‌شود. با وجود آنكه تعداد اين مسجد - مدرسه ها بسيار اندك و انگشت شمار است، اما اهميت آنها از جهت اينكه دو عملكرد عبادي و آموزشي، همزمان و به موازات يكديگر، هر كدام بخشي از فضاي كالبدي را به خود اختصاص داده‌اند، قابل توجه است. مسجد و مدرسه بسيار جالب آقا بزرگ در كاشان ، و مسجد و مدرسه سيد در اصفهان از بارزترين نمونه هاي اين گروه از مسجدها هستند.

گروه چهارم، شامل مسجدهاي بسيار كوچكي مي‌شود كه عمده‌ترين و شايد تنها عملكرد آنها، جنبه عبادي آنها بوده است و تنها در آنها نماز بجا آورده مي شد. مثلاً در نايين برخي از مسجدهاي كوچك هستند كه مساحتي درحدود ده متر مربع دارند. اين مسجدها توسط افراد خيرخواه در محله‌ها يا در امتداد بدنه بازار و مراكز اقتصادي ساخته مي شدند.

خصوصيات فضاهاي كالبدي مسجد

مسجدهاي اوليه بسيار ساده ساخته مي‌شدند و فضاي كالبدي آنها متشكل از شبستاني بدون در بود كه در جلوي آن حياط يا فضاي باز نيمه محصوري وجود داشت. بتدريج و با گذشت زمان و روي كار آمدن حكومتهاي سلطنتي، بر عظمت و شكوه معماري مسجدها افزوده شد.

در ايران، عناصري از معماري بومي در فضاي كالبدي مسجدها مورد استفاده قرار گرفت. ايوان، يكي از اين عناصر بود. نخست، يك ايوان در شبستان اصلي و سپس دو ايوان روبه‌روي يكديگر كه اغلب يكي به ورودي اختصاص داشت، به ساختمان مسجد اضافه شد. تعداد اين ايوان‌ها در مرحله‌اي از تكامل طرح مسجد، به چهار عدد رسيد. عنصر ديگر، عبارت از چهار طاقي‌هايي بود كه در پيش از اسلام به عنوان بخشي از فضاي آتشكده‌ها و آتشگاهها مورد بهره‌برداري واقع مي‌شد و پس از اسلام بعضي از آنها به عنوان مسجد مورد استفاده قرار گرفت. اين عنصر و گنبد به صورت گنبد خانه، در بخش شبستان اصلي مسجد به كار گرفته شد و بر عظمت فضاي مسجد افزود. بدين ترتيب روند شكل‌گيري فضاي كالبدي مسجد منجر به تكوين طرح فضاهاي چهار ايواني شد. طرح فضاهاي چهار ايواني كه پيش از اسلام نيز شناخته شده بود، متأثر از جهان‌بيني و فرهنگ ايران باستان و در ارتباط با جهات چهارگانه مقدسي كه در ارتباط با فضاي مثالي و توجه به حركت و سير خورشيد، شكل گرفته بود. طرح مزبور چنان مورد استقبال قرار گرفت كه نه تنها در ساختمان مسجدها، بلكه در بناي مدرسه‌ها و كاروانسراها نيز به كار برده شد. البته اين طرح بيشتر در مسجدها و ساير بناهاي بزرگ به كار برده مي‌شد و عموميت استفاده از آن، مانع از تكوين در فضاهاي معماري نمي‌شد.

مسجدهاي جامع، از جنبة روند شكل‌گيري فضاهاي كالبدي، به دو گروه تقسيم مي‌شوند. گروه اول، شامل مسجدهايي كه ساختمان آنها در طول تاريخ  تغيير شكل پذيرفته و در هر دوره، فضاهايي به آنها الحاق شده و بخشهايي از آن را تغيير شكل داده‌اند. مسجد جامع اصفهان نيز كه هستة اولية آن پيش از زمان آل‌بويه ساخته شده بود، در دورة مزبور و پس از آن در عهد سلجوقيان و در دوره‌هاي بعد، همواره شاهد تغييراتي در فضاي كالبدي خود بوده است.

گروه دوم، شامل مسجدهايي است كه از ابتدا با نقشه‌‌اي از پيش طرح شده ساخته مي‌شدند. و هيچ تغيير شكلي را نمي‌پذيرفتند. اين مسجدها كه اغلب متعلق به دورة صفويه و بعد از آن هستند، بيشتر به صورت بنايي مجزا از فضاهاي كالبدي پيرامون خود و گاهي بي‌تفاوت نسبت به آنچه در برخي از جوانب و اطرافشان وجود داشت، ساخته مي‌شدند. اين مسجدها با داشتن يك ورودي عظيم و با شكوه ، خود را از فضاهاي اطرافشان متمايز مي‌ساختند و نظر بيننده را جلب مي كردند.

تزيين بناهاي مذهبي با آجر كه در زمان سلجوقيان رايج، و در دورة ايلخانان تكامل يافته بوده، در دورة صوفيان جاي خود را به تزيين پركار و گستردة كاشي‌كاري داد. تزيين ساختمان به طور عمده متوجه فضاي دروني بنا بود و پوستة خارجي بنا بسيار ساده بود و در اغلب موارد با كاهگل پوشانده مي‌شد. تنها جايي كه در نماي خارجي تزيين مي‌شد و خود را جلوه‌گر مي‌ساخت، فضاي ورودي بنا بود. تزيين ورودي مسجدها و ساير بناها از دورة ايلخانان به بعد، بسيار مورد توجه قرر گرفت. در اين بناها، فضاهاي ورودي، بسيار مرتفع و با شكوه ساخته مي‌شد.

بعد از دورة هخامنشي گنبد، كه در پي نياز و ضرورتي فني - ساختماني، براي پوشش فضاي بزرگ بدون استفاده از چوب، در زمان اشكانيان اختراع شد و در آن دوره و سپس در عهد ساسانيان در ساختمان كاخها و آتشكده‌ها مورد استفاده قرار مي‌گرفت و پس از آن براي پوشش بخشي از آن فضاي شبستان به كار گرفته مي‌شد به سبب استفاده زياد از آن در مسجدها و ساير فضاهاي مذهبي موجب شد كه مفهومي سمبليك كسب كند و به عنوان نشانه و سمبلي براي فضاهاي مذهبي مورد توجه قرار گيرد. جنبة نمادي و سمبليت گنبد از چنان قدرتي برخوردار شد كه امروزه براي بيان جنبة مذهبي ساختمان مسجد ‌ها، مورد استفاده قرار مي‌‌گيرد و هنوز هيچ عنصر و شكلي نتوانسته است جاي آن را بگيرد و حتي تصور چنين تحولي در آيندة نزديك دشوار به نظر مي‌رسد.

مناره: همان گونه كه از مفهوم واژه آن بر مي‌‌آيد، عنصري جهت تبادل اطلاعات از راه دور توسط آتش، و به طور كلي محل آتش بود و پيش از اسلام كاربرد داشت. اين عنصر پس از اسلام ابتدا به صورت ساده و منفرد براي خواندن اذان و آگاه كردن مسلمانان از وقت نماز به كار مي‌رفت. عنصر مزبور پس از قرن پنجم و ششم هجري، پس از پذيرش كاربردي فني در جنب سر در ورودي‌ها و جنب ايوانهاي اصلي مسجدها و ساير بناهاي مذهبي، به صورت عنصري نمايشي و تزييني درآمد و جنبه‌‌اي نمادي به خود گرفت.

نكتة بسيار مهم در مورد عناصر فوق، اين است كه با وجود آن كه امروزه آنها به عنوان سمبل و نشانه‌اي از فضاهاي مذهبي شناخته شده‌اند، اما اين امر لزوماً به اين معني نيست كه عناصر مزبور در زمان گذشته و در همة دوره‌ها و در همة شهرها، داراي چنين مفهومي كه امروزه دارند، بوده‌اند؛ هر چند كه پذيريش وجوه مشتركي بين مفاهيم و جنبة ادراكي آنها در طول تاريخ ممكن است... 


خرید و دانلود  معماری ایرانی




:: برچسب‌ها: رایگان , دانلود , مقاله , مقاله در مورد معماری , پژوهش , تحقیق , ورد , word , معماری , معماری ایرانی , مسجد در معماري ايران , خصوصيات فضاهاي كالبدي مسجد , سبک شناسی معماری ایرانی , ویژگی های معماری ایران , تاریخچه معماری ایرانی ,
:: بازدید از این مطلب : 98
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 8 ارديبهشت 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زپو

 گنبد سلطانيه


ايجاد گنبد:  گنبد عظيم‌ و باشكوه‌ سلطانيه‌ در زمان‌ سلطان‌ محمد خدابنده‌ بين‌ سالهاي‌ 713-703 هجري‌ قمري‌ بنيان‌ نهاده‌ شد .   ظاهراً هنگامي‌ كه‌ اولجايتو (سلطان‌ محمد خدابنده‌) ،امر به‌ احداث‌ آرامگاه‌ كرد هنوز يكي‌ از مذاهب‌ اسلام‌ را به‌ عنوان‌ مذهب‌ رسمي‌ انتخاب‌ ننموده‌ بود. در حدود سال‌ 709 هجري‌ زماني‌ كه‌ كارِ ساختمان‌ گنبد رو به‌ اتمام‌ بود سفري‌ به‌ عراق‌ نمود و تربت‌ پاك‌ حضرت‌ علي‌ (ع‌) و امام‌ حسين‌ (ع‌) را در نجف‌ و كربلا زيارت‌ كرد .   بنا به‌ قولي‌ بر اثر تشويق‌ و ترغيب‌ علما و روحانيان‌ بزرگ‌ شيعه‌ كه‌ در آن‌ زمان‌ در دستگاه‌ حكومتي‌ صاحب‌ منزلتي‌ بودند، اولجايتو مذهب‌ شيعه‌ را به‌ عنوان‌ مذهب‌ رسمي‌ پذيرفت‌. به‌ دنبال‌ قبول‌ مذهب‌ تشيع‌، اولجايتو تصميم‌ گرفت‌ كه‌ آرامگاه‌ خود را به‌ ائمة‌ اطهار اختصاص‌ دهد. به‌ اين‌ منظور قصد انتقال‌ اجساد مطهر آنان‌ را به‌ سلطانيه‌ داشت‌ تا به‌ رونق‌ تجاري‌ و اهميت‌ مذهب‌ و پايتخت‌ جديد التأسيس‌ خود بيافزايد. لذا دستور داد تا تزيينات‌ داخلي‌ بنا را كه‌ تا آن‌ روز انجام‌ نگرفته‌ بود، طوري‌ بپردازند كه‌ در آن‌ شعاير مذهب‌ تشيع‌ به‌ خوبي‌ مورد استفاده‌ قرار گيرد .به‌ همين‌ جهت‌ بود كه‌ كلمة‌ «علي‌» به‌ طور مكرر با كاشي‌ در متن‌ آجر نوشته‌ شد ،اما انتقال‌ اجساد ائمه‌ با مخالفت‌ شديد روحانيان‌ شيعه‌ در نجف‌ و كربلا مواجه‌ شد .

 گويند، وقتي‌ مردم‌ نجف‌ و كربلا از تسليم‌ جسد امامان‌ خودداري‌ كردند، ساختمان‌ سلطانيه‌ دوباره‌ به‌ هدف‌ پيشين‌ خود يعني‌ آرامگاه‌ اولجايتو اختصاص‌ يافت‌ .  بدين‌ منظور تزيين‌ كلية‌ قسمت‌هاي‌ داخلي‌ بنا تجديد و تغيير داده‌ شد .

طرح بناي اين گنبد كه از بناهايي مانند مقبره اسماعيل ساماني و مقبره سلطان سنجر در مرو الهام گرفته، به عنوان سرمشق و مدل در بناهاي ديگر،‌ در ايران يا خارج ايران مورد استفاده قرار گرفته است، مانند و تاج محل در هند،

معمار گنبد سلطانيه شخصي به نام سيدعلي شاه بود.درميان ابنيه آنكه از همه مهمتر و در عصر ايلخاني در عالم شهرتي به سزا داشته و هنوز نيز قسمت مهمي از آن به رياست گنبد سلطانيه يعني مقبره سلطان محمد اولجايتوست وآن ايلخان به شرحي كه سابقا گفتيم آنراخود در حيات خويش در صحن بناي شهر سلطانيه كه از 705-713 طول كشيد ساخته است. اين گنبد كه در داخل باروي سلطانيه بنائي است مثمن يعني هشت گوش كه طول هر ضلع آن به هشتاد گز بالغ مي شده وگنبدي كه بر روي ان بوده 120گز ارتفاع داشته است در اطراف بناي مزبور پنجره هاي آهنيني ساخته بودند كه يكي از انها داراي 30  ارش ارتفاع داشته است و 115 ارش عرض بوده مقبره اولجايتو, سه در بسيار عالي منقور داشته كه آنها را با ظرافت تمام بخطوط ونقوش زيبا مزين كرده بوده اند. داخل وخارج گنبد اولجايتو از كاشيهاي كبود بسيار شفاف کار شده بودند . بلندي اين بناي هشت ضلعي منتظم قريب 50 متر و بدنه اصلي گنبد و تمامي ساختمان با آجر ساخته شده كه روي آن با كاشي فيروزه‌اي، لاجوردي و آبي تزيين شده است. گنبد از بيرون، يكپارچه ازكاشي فيروزه‌اي پوشيده شده و در قاعده آن يك نوار پهن مزين به خط كوفي، تماس رنگ روشن فيروزه‌اي را با آبي پررنگ لاجوردي، مقرنس‌ها متعادل مي‌كند. اين گنبد را طوري ساخته‌اند كه بدون ساختن ابنيه متصل و مجاور به آن با ابتكارات هوشمندانه فشارهاي جنبي گنبد را به جانب زمين منحرف كرده‌اند. در هشت گوشه يعني محل تقاطع اضلاع بدنه ساختمان مناره ‌هايي به ارتفاع 5/3 متر تعبيه شده كه فشار وارده گنبد را عموداً خنثي نمايد.

 گنبد سلطانيه يكي از بزرگترين گنبدهاي آجري تاريخي جهان است كه از آن به عنوان شگفتي معماري دوره ايلخاني ياد مي‌كنند. اين بناي تاريخي كه بيش از 700 سال قدمت دارد به لحاظ تزيينات آجركاري و كاشيكاري جزء منحصر به فردترين آثار دوره اسلامي است.

داخل گنبد را با كاشيهاي كوچك ، موزائيك كاري كرده وبا گچ كاري آراسته اند.

از ويژگيهاي ديگر گنبد اين است كه زير سازي گنبد بنام «يزدي بندي » معروف است واز نامش پيداست كه از كجا آمده است. شلنج كه مربع زير گنبد را تبديل به دايره مي كند يا نوع گنبدي كه روي سلطانيه زده شده « چيله » خاص يزد است . خود گنبد چيله وفن گنبد سازي دو پوسته ي پيوسته است. ( گنبد هائي كه به شكل سبد ساخته ميشود بسيار مقاوم است ومثل كاسه اي وارونه ميتواند روي پاي خودش بايستد )

در چهار طرف گنبد چند بناي معروف بود كه مهمتر از همه «دارالسياده دارالضيافه و دارالشفاء ودارالادويه» بود.

تزئين روي گنبد از كاشي « زه » فيروزه اي است در پائين گنبد نقش 5 هاله شروع ميشود. اجر كاري با بندهاي تزئين شده ديگري است. از اين گذشته خطهاي هندسي ونقاشيهاي بسيار زيبائي داخل گنبد براستي خيره كننده است.

یکی از خصوصیات اصلی ومنحصربه فرد درگنبد سلطانیه درجداره بودن آن است که از دو قشر موازی و مجزا که صرفا با پشت بندهای اجری بین خود بهم مربوط بوده و همچنین فرم واحدی راشامل میشوند.

از جمله مهمترین اثاری که به تقلید ازگنبد سلطانیه احداث شده گنبدهای کلیسای سانتاماریا دلقیوره میباشد که بیش از صد سال بعد ازآن ساخته شده است.

اين بنا با حدود ۱۰ هزارمترمربع تزيينات در مدت ۹ سال ساخته شد.شايان ذكر است كه گنبد سلطانيه به عنوان بزرگترين بناي آجري جهان پس از گنبد سانتاماريا در ايتاليا و اياصوفيه در استانبول، سومين گنبد تاريخي دنياست. اين بنا در دوره ايلخانان مغول و پس از انتخاب سلطانيه به عنوان پايتخت ايلخانان به دستور سلطان محمدخدابنده ساخته شد. به تصريح منابع تاريخي و پژوهش هاي باستان شناختي، هدف از ساخت گنبد سلطانيه، بناي مقبره اي براي سلاطين ايلخاني ( و به احتمال زياد سلطان محمد خدابنده) بوده اما تاكنون به درستي مشخص نشده كه چه كسي در اين بناي رفيع به خاك سپرده شده است.

باستان شناسان در سرداب بنا چند گور قديمي را به دست آورده اند كه هنوز روشن نيست به چه كساني تعلق دارد.
 در اطراف آن نيز مجموعه اي از بناهاي حكومتي در داخل برج و بارو ساخته شد كه مساحتي حدود ۱۴ هكتار را در برمي گرفت. متأسفانه تمامي اين آثار به جز گنبد سلطانيه از ميان رفته اند و باستان شناسان تنها پايه هاي آنها را از زير خاك بيرون آورده اند.

گنبد سلطانيه ۴۹ متر ارتفاع دارد، اما برخلاف بسياري ديگر از بناهاي مشابه فاقد پي عميق است. با اين وجود چنان محكم است كه در ۷۰۰ سال گذشته بيش از ۳۰ زلزله ويرانگر را از سر گذرانده و پا برجا باقي مانده است .  

 آندره‌ گدار فرانسوي‌ بناي‌ مزبور را اين‌ گونه‌ شرح‌ مي‌دهد:«به‌ طور قطع‌ عالي‌ترين‌ نمونة‌ معماري‌ مغول‌ و يكي‌ از بهترين‌ دست‌ آوردهاي‌ معماري‌ اسلامي‌ ايران‌ و از نظر فني‌ شايد جالب‌ترين‌ آنان‌ است‌ ».

پروفسور سن پائولوژي رئيس وقت دانشكده معماري فلورانس درباره سلطانيه مي گويد: ابتكار ساخت گنبد دو پوش با قشرهاي تقريبا موازي و نزديك به هم با فرم ساختمانهاي دنده اي و بافت آجري كه درساختمان آن به هيچ وجه از اسكلت و مهار استفاده نشده بلكه به طور خود يار بناي گنبد گرفته و ساخته شده از شهر سلطانيه به گنبد سانتا ماريا دلفيوره در فلورانس ايتاليا مي رود و خصيصه فني خود را ارزاني مي بخشد و واقعه بزرگي را در امر نقل و انتقال فرمهاي هنري و پديده هاي فني پديد آورده است.

 بلنداي‌ اين‌ گنبد به‌ نحوي‌ انتخاب‌ شده‌ تا در گسترش‌ شهر گم‌ نشود. در حقيقت‌ اين‌ بنا، گذشته‌ از عملكردهاي‌ واقعي‌ كه‌ مورد توجه‌ و مقصود سازنده‌ آن‌ بوده‌ است‌ ، به‌ صورت‌ يك‌ برج‌ نيز عمل‌ مي‌كرده‌ است‌ . زيرا كه‌ بناي‌ رفيع‌ گنبد سلطانيه‌ تقريباً در وسط‌ دشت‌ بنا شده‌، از هر سو قابل‌ رؤيت‌ است‌ .

 گنبد عظيم‌ سلطانيه‌ بر فراز بناي‌ هشت‌ گوشه‌اي‌ تعبيه‌ شده‌ است‌. بر روي‌ هر كدام‌ از جرزهاي‌ هشت‌ گانه‌ در بالا، آثار مناره‌هايي‌ به‌ قطر يك‌ متر و به‌ بلنداي‌ 5/3 متر كه‌ با زيباترين‌ معرق‌ كاري‌ مزين‌ شده‌اند، باقي‌ است‌.   داخل‌ اين‌ مناره‌ها پلكان‌ مارپيچي‌ به‌ عرض‌ 70 سانتي‌ متر كه‌ به‌ حول‌ قطر 20 سانتي‌ متر مي‌پيچند طراحي‌ شده‌ است‌ . اين‌ مناره‌ها فشار گنبد را عموداً خنثي‌ مي‌نمايند. عقايد مختلفي‌ در مورد انتخاب‌ هشت‌ ضلعي‌ بنا، عنوان‌ مي‌شود. عده‌اي‌ اين‌ انتخاب‌ را به‌ دليل‌ ايستايي‌ و استحكام‌ بنا دانسته‌اند، برخي‌ به‌ آن‌ نشانه‌هاي‌ مذهبي‌ و مقدس‌ داده‌اند. آنچه‌ مسلم‌ است‌ عدد هشت‌، نه‌ مقدس‌ است‌ و نه‌ دليل‌ مذهبي‌ دارد. صرفاً انتخاب‌ اين‌ طرح‌ از روي‌ محاسبات‌ تجربي‌ معماري‌ و به‌ خاطر مركزيت‌ و ايستايي‌ و احتمالاً ايجاد ساعت‌ آفتابي‌ در نظر گرفته‌ شده‌ است‌ و يا بيشتر جهت‌ نشان‌ دادن‌ تزيينات‌ و زيبايي‌ بدنه‌ گنبد در تمام‌ طول‌ روز است‌ .

بنا داراي‌ هشت‌ پلكان‌ مارپيچي‌ و يا حلزوني‌ است‌ كه‌ در بين‌ جرزها جاي‌ گرفته‌ و به‌ طبقات‌ بالا و ايوان‌ها راه‌  دارند. بر فراز چهار ايوان‌ اصلي‌ و بزرگ‌، چهار پنجرة‌ بزرگ‌ قرار دارد كه‌ روشنايي‌ داخل‌ بنا را تأمين‌ مي‌كنند و همچنين‌ از اين‌ پنجره‌ها جهت‌ تشخيص‌ زمان‌ نيز استفاده‌ مي‌شده‌ است‌ .

معماری گنبد سلطانيه

گنبد سلطانيه در دوره برپايي مرتفعترين بناي جهان بوده و هم اكنون نيز يكي از عظيم ترين بناهاي تاريخي جهان به شمار مي رود . اين بنا قسمتي از مجموعه عظيمي است كه به ابواب البر مشهور بوده و شامل دارالشفاء ، بيت القانون ، بيت الحكمه ، دارالياده و ... اين بنا در قوم هم كف با فضاهايجانبي آرامگاه داراي پلان مربع مستطيل بوده و ادامه مجموعه در طبقات هشت ضلعي متمايل به منتظم است .

  اين گنبد از سه فضاي گنبد خانه ، تربت خانه ،سردابه تشكيل شده و از نظر حجمي و تركيب فضا اين بنا با معماري هيچكدام از مقابر اسلامي ايران مطابقت ندارد در حاليكه اين وضعيت را مي توان با آئين تدفين مغول كه در دو مرحله انجام مي گرفت ، مطابقت داده و آن را با معماري تركيبي از مراسم تدفين مغول تبيين نمود.باتوجه به اين طرز تفكر گنبد خانه محل عزاداري به جسد ، سردابه محل نگهداري و تدفين جسد وتربت خانه فضاي مسقف بالاي سردابه مي باشد .ورودي اصلي آرامگاه اولجايتو در ايوان هاي شمال شرقي و شمال غربي تعبيه شده و كاربرد ايوانهاي شمالي ، شرقي وغربي پنجره مي باشند .پلان فضاي گنبد خانه متمايل به هشت ضلعي منتظم و طول هر يك از اضلاع از 06/10 متر تا 16/10 متر متغير است .

      

قطر گنبد خانه 40/24 متر مي باشد در اين فضا 8 جرز سنگين با عرض 32/6 تا 25/7 متر با سطح مقطع 50 متر مربع قرار گرفته و مهمترين وجه مشخصه تحول معماري از درون سلجوقي به دوران ايلخاني را نمايش مي دهد . در حد فاصل اين جرزها ايوانها و بنائي در دو طبقه اجرا گرديده و ارتفاع طبقه همكف از رقوم فعلي 7/9 متر و ارتفاع طبقه اول از رقوم هم كف 70 /19 متر قابل اندازه گيري مي باشد . كف اين فضا با استفاده از سنگ رخام سفيد مفروشي بوده است.

قوس ايوانها در اين فضا پنج و هفت تند است . در منتهي اليه اين قوسها كتيبه هايي با متن احاديث نبوي در آن نوشته شده و پس مقرنس كاري زيبايي كه وظيفه ترمپه ها بر آن محول شده پلان هشت ضلعي را به پلان دايره تبديل نموده و زمينه اجرا گنبد را فراهم آورده ا

 ومين فضاي مورد بحث آرامگاه اولجايتو ، فضاي موسوم به تربت خانه مي باشد ،‌اين فضا به شكل مستطيل با طول ضلع 60/17 متر و عرض 8/7 متر و با ارتفاع 16 متر ، محراب مجموعه را در جرز جنوبي در خود جاي داده است . پوشش سقف تربت خانه از سه واحد طاق و تويزه ساخته شده قطر طاق وسطي كه بزرگتر است 9 متر و طاقهاي طرفين 3 متر قابل اندازه گيري مي باشد در ارتفاع 0/3 متري از كف ، درگرداگرد آن
كتيبه اي در دو قلم ريز به خط كوفي مشجر و قلم درشت به خط ثلث نوشته شده و اطراف كلمات را تزئينات اسليمي پر نموده است . بين تريت خانه و محوطه زير گنبد پنچره بزرگي از مس طلا قرار داشت كه به مرور زمان از بين رفته و يا به غارت برده شده است.

سردابه سومين فضايي است كه با تركيب فضاهاي مذكور افاده معني مي نمايد . اين فضا محل قبر اصلي مي باشد . ورودي سردابه در ايوان جنوبي تربت خانه قرار دارد و با تعبير 9 پله به پهناي 250 سانتيمتر مي رسد در وسط اين فضا محل قبر و در طرفين آن دو فضاي كوچك جهت استقرار نگهبانان جلوگيري از ورود ارواح خبيثه تعبيه شده . بررسي تركيب فضايي اين سردابه و ارتباط آن با كل مجموعه و قابل مقايسه نبودن آن با ساير بناهاي آرامگاهي مي توان چنين استنتاج نمود كه اين آرامگاه بر اساس بينش مغول بويژه آئين شمنيت ساخته شده باشد . گنبد آرامگاه اولجايتو بزرگترين نوع خود در بناهاي تاريخي ايران با ارتفاع 50/48 متر و قطر دهانه 40/24 متر و با ضخامت 160 سانتيمتر با روش دو پوششي ساخته شده و فضاي خالي بين دو پوسته 60 سانتيمتر مي باشد .

         

   

پلكانها

در بين جرزهاي هشت گانه پلكانهاي مارپيچي وجود دارد كه طبقه زيرين را به طبقات دوم و غرفه هاي خارجي و مناره هاي هشتگانه متصل مي كند . لازم به تذكر است كه اين پلكانها همه از پايين شروع نمي شود بلكه فقط دو پلكان زواياي شمالي و پلكان ديگر در نماي خارجي واقع شده است .

پلكانهاي زواياي شمالي به طبقه دوم راه مي يابد و پلكان سومي بدون اتصال به طبقه دوم بسوي بالا ادامه پيدا مي كند . پلكانهاي هشتگانه از طبقه سوم ( غرفه هاي خارجي ) ظاهر شده و تا امتداد مناره هاي هشتگانه صعود مي نمايد .

ايوانها

همانطور كه در فوق اشاره شد بر اضلاع هشتگانه پلان داخلي 8 ايوان رفيع و وسيع به ارتفاع 80/18 و به عرض 70/7 متر واقع شده اند .اين ايوانها يكنواختي حاصل از وجود جرزهاي قطور ، را از بين برده و باعث شده كه بنا زمخت جلوه ننمايد . اين ايوانها در عمق 60/2 و ارتفاع 9 متري به دو طبقه تقسيم شده است . در طبقه اول يا همكف ورودي هاي اصلي و ورودي هاي كوچك فرعي به محوطه هاي عبادتي قرار دارند
ايوان جنوبي متصل به محوطه اي بنام تربت خانه است كه در صفحات آينده شرح آن داده خواهد شد . ايوانهاي شرقي و غربي در انتها داراي درهاي بزرگ مي باشد . در حاليكه در انتهاي طبقه اول ايوانهاي فرعي يك در كوچك وجود دارد. سقف طبقه اول داراي قنديل بندي و مقرنسكاري بسيار جالب و زيبا مي باشد .

طبقه دوم اين بخش بوسيله راهروي پوشيده اي با هم در ارتباطند . بطوري كه مي توان در اين طبقه تمامي بنا را دور زد در غرفه هاي طبقه دوم انواع تزئينات و مقرنسكاريهاي ارزنده اي ديده مي شود كه نشانگرذوق و سليقه و دقت هنرمندان دوره ايلخانيان است .

يكي از خصوصيات اصلي و منحصر بفرد در گنبد سلطانيه دو جداره بودن آن است كه از دو قشر موازي و مجزا كه صرفا" با پشت بندهاي آجري بين خود بهم مربوط بوده و همچنين فرم واحدي را شامل مي شوند تشكيل شده است . و اين تنها نمونه در مورد گنبدهائي با وضع ساختماني فوق الذكر محسوب مي شود و به نظر اينجانب نمي توان نمونه اي با وضع ساختماني فوق الذكر در دنيا يافت كه متعلق به قبل از بناي مزبور باشد . و از اين رو گنبد فوق اهميت شاياني را در تاريخ معماري دنيا داراست بطوريكه مدتها بعد از ساختمان گنبد سلطانيه چه در غرب و چه در شرق رفته رفته آثاري با خصوصيات تكنيكي فوق بوجود مي آيد . از جمله مهمترين آثاري كه به تقليد از گنبد سلطانيه احداث شده گنبد كليساي سانتاماريا دلفيوره مي باشد كه بيش از صد سال بعد از آن ساخته شده است .


خرید و دانلود  گنبد سلطانيه




:: برچسب‌ها: رایگان , دانلود , مقاله , معماری , باستان , باستان شناسی , پژوهش , ورد , word , معماری ایرانی , مقاله در مورد معماری ایرانی , مقاله در مورد معماری , مقاله در مورد معماری ایران باستان , مقاله در مورد گنبد سلطانیه , گنبد سلطانیه , زنجان , جاهای دیدنی زنجان , تحقیق , اطلاعاتی راجب گنبد سلطانیه , معماری گنبد سلطانیه , قدیمی ترین گنبد ایران , یکی ازشاهکارهای معماری ایران , دوره ایلخانی , بزرگترین گنبد ایران , مقبره سلطان سنجر , تاریخچه گنبد سلطانیه ,
:: بازدید از این مطلب : 160
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 10 خرداد 1395 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6341 صفحه بعد