نوشته شده توسط : زپو

 غروب بی پایان


از مجموعه داستانهای جذاب  زیبای فاطمه عطابخشیان-بخش از آغاز داستان :امشب شب خيلي خوبي بود مگر ئه ؟
: آره ،خيلي خوش گذشت .به خصوص با حضور دوستانت كه خيلي زحمت كشيدند. دوستت امير كه با صداي قشنگش واقعأ
سنگ تمام گذاشت
-درسته امير دوست خيلي خوبي است با وجود اينكه بر ايش خيلي سخت بود باز به خاطر حرمت رفاقت بين ما حاضر شد
جشن ما را رونق دهد
: چطورمگه؟اتفاقي افتاده؟
- نه ولي...
:

خرید و دانلود  غروب بی پایان






:: برچسب‌ها: رمان ,
:: بازدید از این مطلب : 76
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 4 خرداد 1395 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: