درحقیقت
جنبش امپرسیونیسم طی سالهای 1860م. ازشیوه ی رئالیسم زاده شد.دراین دوران نقاشان جوان
تررئالیست مانند مانه،ادگارد دگا، و پیراگوست رنواربا انتخاب موضوعاتی که پیش ازآن
کمترسابقه داشت، ازقبیل صحنه های پیک نیک،اجتماعات داخل کافه هاوقایق رانان ونیزنقاشی
درفضای باززمینه ها ی اولیه این جنبش نوین را درنقاشی فراهم آوردند.دراین میان
ادوارد مانه که به ارزش به کارگیری عملی نورورنگ درنمایش موضوعات پی برده و مجذوب
آن گشته بود تئوری اولیه ی امپرسیونیسم را مطرح نمود. درهمین ایام برقراری نمایشگاه
مردودان[1]
درپاریس درسال1863 م.زمینه آشنایی دیگرنقاشان جوانترمانند،مونه، پیسارو، آلفردسیسلی،
فریدریک بازیل وسزان با تئوری مانه فراهم کرد.
دربهار1874 گروهی از هنرمندان
فرانسوی تحت نام انجمن هنرمندان گمنام، متشکل ازنقاشان ومجسمه سازان و حکاکان و...گرد
هم آمدند و یک استودیوی عکاسی (آتلیه نادار) را برای نمایش آثارشان اجاره کردند و در
معرض دید عموم گذاشتند. با این کارشدید ترین وخصمانه ترین واکنش ها راکه تا آن
هنگام دردنیای هنری پاریس با آن مواجه بودندبرانگیختند.درطی سده ی نوزده میلادی
رابطه بین جامعه وهنرمند به طورروزافزونی تصنعی می شد تا اینکه سرانجام درهمین نمایشگاه
آثار امپرسیونیست ها به نقطه ی گسست خود رسید. امپرسیونیسم حقیقتاً نخستین
ومهمترین جنبش مدرن هنری در سده نوزدهم محسوب می شود. امپرسیونیسم درلغت به معنای دریافتگری،
دریافت آنی، یا دریافت حسی است.امپرسیونیسم مکتبی با برنامه واصول معین نبود، بلکه
تشکل آزادانه هنرمندانی بود که به سبب برخی نظرات مشترک و به منظورعرضه مستقل
آثارشان درکنارهم قرار گرفتند.امپرسیونیسم
صرفا یک سبک نقاشی نبود بلکه یک رویکرد نوین به هنرو زندگی بود.آثارنقاشی امپرسیونیست
ها ثبت تغییرات گذرا وناپایداردرطبیعت بود.نخستین هسته ی این جنبش توسط
مونه،رنوار،سیسلی وپیسارو بود که وجه اشتراکشان گسست ازآموزش های رسمی فرهنگستانی
بود.این هنرمندان ابتدا نام خودرا انجمن هنرمندان نقاش مجسمه سازو گراورگمنام گذاشتند.اما بعدا نام یکی ازتابلوهای مونه به
نام (امپرسیونطلوع آفتاب)منتقد جوان لوئیس لروی(لویی لروا)را واداشت درمجله(
شاری واری) کل گروه راامپرسیونیست را امپرسیونیست ها نام نهد واین نام که با لحنی
تمسخرآمیزابداع شده بود، بعداً ازسوی خودهنرمندان گروه به عنوان گواهی برحد اقل یکی از جنبه های برجسته
اهداف آنان بود.این گروه حدود هشت نمایشگاه گذاشتند که گوستاو کوربه دردومین نمایشگاه به آنان پیوست.اینان نظام
آموزشی متداول و هنر( آکادمیک) را مردود می شمردند ونیزبا اصل رمانتیسم که مهمترین
مقصود هنرانتقال هیجان عاطفی هنرمند است، مخالف بودند. اما بر عکس، این نظررئالیست
ها را می پذیرفتند که مقصود هنرباید ثبت پاره ای ازطبیعت وزندگی به مدد روحیه علمی
و فاغ ازاحساسات شخصی باشد براین اساس امپرسیونیسم را ادامه ی
منطقی رئالیسم درسده نوزدهم دانست. پس از آخرین
نمایشگاه، گروه، متلاشی شد و مونه تنها کسی بود که همچنان به طورتعصب آمیز آمیزبه
ترویج ایدههای امپرسیونیستی پرداخت. درسال 1874،به استثنای مانه كه به سالن رسمي
وفادارماند، كليه ی نقاشان گروه درمعرض توهين
وشماتت عامه قرارگرفتند. تا سال 1876، هفت نمايشگاه مشترك برگزار شد. در همين سال
دورانتي نويسنده ومنتقد هنري، كتاب نقاشي نورا كه...