مضامین گوناگون از
شبکههای معنایی مختلف و گفتمانهای علمی، ادبی، اجتماعی و ... شعر انوری را بسیار
پُربار و غنی کرده است. از این رو، قصاید انوری، شاعر بلندآوازۀ قرن ششم هجری، از
جهات مختلف مورد توجّه ادیبان و منتقدان علوم ادبی قرار گرفته است. امّا در میان
پژوهشهای اجراشده تا امروز، هیچکس به داستانوارههای موجود در پانزده قصیدۀ
اوحدالدّین التفات نکرده است. انوری، در فرم ظاهری قصیدۀ مدحی، تغییراتی اعمال
نموده و در ساختار چهارگانۀ آن یعنی تغزّل، تخلّص، تنه (مدح)، شریطه و دعای تأبید،
تحوّلات محسوسی ایجاد کرده است. از جملۀ این خلاقیتها، داستانوارههایی است که
در چهارده قصیده بهجای تغزّل نشستهاند و در یک قصیده نیز پس از تغزّل و بهعنوان
ضمیمۀ آن بهصورت مناظرۀ گُل و سرو آمده است. داستانوارهها از آنجا که تنها یک
حادثۀ داستانی را در زمانی واحد در بر میگیرند، نمیتوانند داستان به معنی واقعی
کلمه خوانده شود؛ زیرا داستان حدّاقل باید واجد سه حادثۀ داستانی باشد که دستکم
در دو زمان متفاوت روی داده باشد. امّا به این دلیل که داستانوارهها برخی از
عناصر داستان مانند توصیف، گفتوگو، شخصیّتپردازی، زاویۀ دید، صحنهپردازی و فضاسازی
و ... را در خود جای دادهاند، وارد جهان داستان میشوند. نتایج این پژوهش نشان میدهد
که تنها هدف انوری از اِتیانِ داستانوارهها در قصاید مدحی، ایجاد انگیزه در
مخاطبان جهت گریز از ملالتِ مدح بوده است.