ایزابل آلنده دو فرزند داشته که اولین آنها دختری بسیار باهوش به نام پائولا بوده . این دختر روان شناسی می خونه به اسپانیا می ره عاشق می شه ازدواج می کنه و یک سال از ازدواجش گذشته بوده که به دلیل بیماری ارثیش به بیمارستان می ره و اونجا در اثر تزریق اشتباهی دارو به کما می ره . ایزابل که خیلی ناامید بوده همه مدت کنار دخترش بوده و به نوعی شروع می کنه خاطرات زندگیش را برای اون می گه تا جایگزین خاطرات پاک شده اش بشه اگر زمانی به هوش اومد . یعنی کتاب خاطرات زندگی خود آلنده است .

کتاب قشنگیه زندگی خیلی هیجان انگیزی داشته و خیلی هم زیبا تحریرش کرده آدم خلاق و جسوری بوده اما از اونجایی که بی وفا و قدرنشناس بوده و شوهر به اون فداکاری و خوبی را طرد می کنه اصلا نمی تونم درکش کنم و یک جورایی شخصیتش توی ذوقم زده .

قسمت هاي زيبايي از كتاب

فقر اعيان ها بدترين نوع نداري است چون بايد آن را كتمان كرد .

به جز تو و اين فضاي بدون زمان كه هر دو با هم در آن دست و پا مي زنيم ، چيز ديگري برايم وجود ندارد .

هيچ كس نمي تواند بدون خاطرات زندگي كند .

از وقتي با هم هستيم ، چيزي درونم شكفته ، من تغيير كرده ام . دنيا را متفاوت مي بينم ، و خودم را بيشتر دوست دارم چون خودم را از دريچه چشم ارنستو مي بينم .

بدون پائولا هيچ چيز معنايي ندارد ، هيچ كاري به زحمتش نمي ارزد .

عمر خيانت در زناشويي به همان قدمت خود زناشويي است .

دراين زندگي از درد نمي شود گريخت اما مي گويند اگر مقاومت نكنيم يا ترس و اضطراب را به آن نيفزاييم ، هميشه قابل تحمل است .