مقدمه“توت عنخ آمون” (۱۳۳۳-۱۳۲۴ق.م) که به او “پادشاه کودک” و “پسر طلایی” گفته می شود، اسرار آمیز ترین فرعون مصر باستان است. او تقریبا ۹ ساله بود که بر تخت شاهی نشست و حدود هجده سال عمر داشت که به گونه ای مرموز از دنیا رفت. مقبره او در چهارم نوامبر ۱۹۲۲ توسط باستان شناس بریتانیایی، “هوارد کارتر” و همکارانش در “دره شاهان” در استان “الأقصر” واقع در جنوب مصر کشف شد که برخی از باستان شناسان آن را بزرگترین رویداد در زمینه باستان شناسی در تاریخ حساب کردند. “توت عنخ آمون” دوازدهمین پادشاه سلسله هجدهم فراعنه است که در فاصله سالهای ۱۳۲۰و ۱۵۶۷ پیش ازمیلاد بر سرزمین مصر حکمرانی داشتند.
جاذبه پس از مرگ
شهرت جهانگیر “توت عنخ آمون”، مدیون دوران کوتاه شاهی وی نیست، چه او دستاوردی بزرگ در زندگی اش نداشته است. اما این پس از مرگ بود که وی جهانیان را شیفته خود ساخت. مقبره “توت عنخ آمون” برخلاف بسیاری دیگر از قبور فراعنه، سالم و دست نخورده کشف شد و هیچیک از آثار یافته شده در آن به خارج مصر قاچاق نشد. گنجینه های عظیم و دلاویز طلایی و دیگر آثار ساخته شده از چوب آبنوس که مجموع آنها به نزدیک به ۵ هزار قطعه می رسد، در مقبره او پنهان بود. دیوارهای این مقبره با شکوه به تصاویر و شکل های دوران فراعنه مزین است. چیزهای شگفت انگیز زمانیکه “هوارد کارتر” برای نخستین بار از یک سوراخ کوچک به داخل مقبره نگاه می کرد، در پاسخ به همکارش که از او پرسیده بود، چه می بیند، گفت: چیزهای شگفت آوری می بینم. مهمترین اثر کشف شده در مقبره “توت عنخ آمون”، مومیایی خود وی بود که با جواهرات، طلسم ها و دعاهای بی شمار پوشانده شده بود. روی او نیز با ماسک طلایی زیبا و دارای نقش گرفته شده بود. “کارتر” و یارانش برای اینکه ماسک و جواهر را از مومیایی جدا کنند، سر و اعضای بدن را با استفاده از وسایلی مانند چاقو و سیم های آهنی از هم جدا کردند که مومیایی بر اثر آن به شدت آسیب دید. درسال ۱۹۲۶ اجزای مومیایی بهم چسپانده و به تابوت اصلی برگردانده شد. در سالهای بعد پژوهشگران، سه بار برای انجام تحقیقات و عکسبرداری، آن را از تابوت بیرون آوردند.
تصویری از تمدن مصر باستان
آثار کشف شده در مقبره “توت عنخ آمون”، گوشه هایی از تمدن عظیم مصر سه هزار سال پیش و زندگی در آن زمان را روشن می سازد و تصویری از زندگی پادشاهان، سنت ها و باورهای مذهبی رایج در آن زمان به دست می دهد. در میان آثار کشف شده، لوازم شخصی “توت عنخ آمون” از دوره کودکی تا زمان مرگ دیده می شود. اسباب بازی، ابزار شکار، قلم، دوات و کاغذ، بستر خواب، تخت شاهی، انواع گردن بند، شیپورهای نظامی، سپر، ظرفهای غذاخوری، چراغ خواب، کالاها و اسباب ویژه مراسم مذهبی، پیکره های کوچک خدایان آن زمان و همچنین کالا، زیورآلات و دیگر وسایلی که توت عنخ آمون در زندگی روزمره اش استفاده می کرده و لوازمی که، بر اساس باورهای مصریان باستان، “توت عنخ آمون” در سفر به جهان دیگر به آنها نیاز خواهد داشت، از جمله این آثار است که با وی دفن شده بود. هنر، دقت و ظرافت کاری که در این آثار دیده می شود، اوج تمدن مصریان باستان را نشان می دهد.
لعنت فراعنه
در مصر و در خارج از این کشور بعضی از مردم به ” لعنت فراعنه” معتقدند. این افسانه پس از کشف مقبره “توت عنخ آمون” و انتقال آثار یافت شده در آن به قاهره، رواج یافت و به عاملی دیگر برای علاقه مردم به او تبدیل شد. گفته می شود زمانی که “کارتر”، مقبره را کشف کرد در یکی از اتاق های آن تابلویی را یافت که برآن نوشته شده بود: “هرکه تلاش کند این فرعون کوچک آزار دهد، یا به قبر او دست بزند، مرگ با هر دو بال خود به سراغ او خواهد آمد.” گفته می شود که “لورد کارنرفون” (۱۸۶۶-۱۹۲۳) تامین کننده مالی کاوشها در مقبره “توت عنخ آمون”، که پس از کشف مقبره او از لندن به قاهره آمد، پس از مدت کوتاهی در اثر گزیدگی نوعی حشره دچار مسمومیت شد و جان باخت. همچنین ادعا می شود بیشتر کسانی که به طور مستقیم یا غیر مستقیم در کاوش این مقبره دست داشته اند، زود هنگام مردند. البته دانشمندان، افسانه ” لعنت فراعنه” را خرافه ای بیش نمی دانند. اما برخی باستان شناسان غربی و مسلمان داستانهایی را دراین زمینه حکایت کرده اند و در بسیاری از فیلم ها و بازی های کامپیوتری از این افسانه استفاده شده است. فلیپ واندینبرگ، Philip Vandenberg نویسنده آلمانی در کتابی که به نام ” نفرین فراعنه، The Curse of the Pharaohs” نوشته، داستان های شگفت انگیزی آورده که ادعا شده بر اثر “لعنت فراعنه” رخ داده است. “زاهی حواس”، باستان شناس معروف و دبیر کل شورای عالی باستان شناسی مصر نیز در سلسله مقاله هایی که در روزنامه “الشرق الأوسط” چاپ لندن منتشر کرد، داستان های مشابهی را از “لعنت فراعنه” روایت کرده است که هنگام عملیات کاوش در مناطق باستانی فراعنه رخ داده. با این حال وی به “لعنت فراعنه” باور ندارد و می گوید: “در مقبره های سربسته فراعنه مومیایی هایی وجود دارد که فاسد می شوند و در نتیجه فضای مناسبی برای پدید آمدن مکروب های خطرناک ایجاد می گردد. در گذشته، باستان شناسان پس از کشف مقبره به سرعت وارد آن می شدند و با این کار، در معرض آلودگی به میکروب قرار می گرفتند و زود می مردند.”
معمای مرگ
از سوی دیگر مرگ مرموز “توت عنخ آمون” در خردسالی تا امروز سوژه بسیاری از پژوهشها و فیلم های مستند بوده است. در سال ۱۹۶۸ که از جمجمه “توت عنخ آمون” توسط اشعه ایکس عکسبرداری شد، یک شکستگی در استخوان جمجمه دیده شد و این فرضیه مطرح شد که شاید وی بر اثر ضربه ای به سرش کشته شده باشد به خصوص اینکه مصر در زمان او دچار هرج و مرج بود. “توت عنخ آمون” پس از اخناتون (۱۳۷۹-۱۳۶۲ق.م ) فرعون مصر که مردم را به یکتا پرستی دعوت کرد، بر تخت نشست. برخی مورخین معتقدند که “توت عنخ آمون” درصدد آن بوده که مصر را به عقیده تعدد خدایان برگرداند که شاید همین امر باعث شده باشد که او ترور شود. فرضیه دیگر این است که شاید وی توسط سروزیر جاه طلبش،”آی”، کشته شده باشد. اما در سال ۲۰۰۵ پس از آنکه از بازمانده مومیایی “توت عنخ آمون”، اسکن سه بعدی Three-dimensional CT Scans گرفته شد، پژوهشگران اعلام کردند که توطیه ای برای قتل او در کار نبوده است. در گزارشی که آنان منتشر کردند آمده است: شکستگی موجود در جمجمه نمی تواند دلیلی باشد بر اینکه وی بر اثر ضربه ای که به سرش وارد شده، کشته شده است. این شکستگی شاید در اثنای مومیایی کردن جسد رخ داده باشد. زاهی حواس می گوید شاید “توت عنخ آمون” بر اثر شکستگی که در ران چپش در هنگام شکار رخ داده و بعدها عفونت کرده، مرده باشد. با این حال هنوز شواهد مسلمی در دست نیست که نحوه مرگ او را به طور قطعی ثابت کند. با گذشت بیش از ۳۰۰۰ سال از مرگ “توت عنخ آمون”، داستان او همچنان جذاب است. اکنون که نقاب از روی وی برداشته شده است، شیفتگان او از هر طرف دنیا به دیدارش می آیند تا رو در رو او را ببینند.
درون مقبره اسرارآمیز
پاییز سال ۱۹۲۲، مصادف با ششمین سالی بود که “هاوارد کارتر” (Howard Carter) باستان شناس انگلیسی دره سلاطین مصر را حفاری می کرد. او به طور خستگی ناپذیر آرامگاه آخرین فرعون بزرگ مصر باستان یا سلاطینی را که از سه هزار سال پیش در آن جا آرمیده بودند کاوش می کرد. او می خواست یک آرامگاه – تنها یک آرامگاه – بیابد که گنج های آن سرقت نشده باشد. “کارتر” بارها و بارها نا امید شده بود؛ اما امروز، چهارم نوامبر، روز متفاوتی بود و “کارتر” از هیجان گیج شده بود. هنگامی که آماده می شد تا درِ مهر و موم شدۀ یک آرامگاه را بگشاید، احساس می کرد که در آستانه کشفی قرار گرفته است. او حق داشت؛ این آرامگاه، آرامگاه “توت عنخ آمون” (Tutankhamen) بود، پسر بچه ای که از سال ۱۳۳۶ تا ۱۳۲۷ قبل از میلاد، سلطان مصر بود. هنگامی که کارتر می خواست روزنۀ کوچکی در در ایجاد کند، دست هایش می لرزید. او با دقت روزنه را گشاد کرد تا حدی که فضایی برای وارد کردن شمع وجود داشته باشد. “لُرد کارناروُن” (Lord Carnarvon) که هزینه های این حفاری را تقبل کرده بود همراه دو نفر از دوستانش بی صبرانه و با اضطراب منتظر نظر باستان شناس بودند. “کارتر” بعدها آن چه را دیده بود، این طور توصیف کرد:
ابتدا نمی توانستم چیزی ببینم، هوای گرمی که از حفره خارج می شد شعلۀ شمع را می لرزاند، اما به تدریج، وقتی چشم هایم به نور عادت کرد، غبار روی اجزای اتاق به تدریج محو شد، حیوانات عجیب، مجسمه ها و طلا – همه جا تلألو طلا بود. برای یک لحظه – لحظه ای که برای من و اطرافیانم ابدی بود – من با شگفتی در جایم خشکم زده بود و هنگامی که “لُرد کارنارون” که دیگر نمی توانست سکوتم را تحمل کند، با اضطراب فریاد زد: «می توانی چیزی ببینی؟» تمام آن چه می توانستم بگویم، این بود: «بله، چیزهایی شگفت انگیز!»
بعد از بزرگ کردن روزنه، کارتر و دیگران وارد آرامگاه شدند. همه چیز دقیقاً همان طور مثل سه هزار سال پیش مانده بود، مثل همان موقعی که فرعون دفن شده بود. علاوه بر سریر پادشاهی زراندود بسیار مجلل، تخت ها، نیمکت ها، صندلی ها، ارابه ها، ظروف سنگی حاوی غذا، صندوق هایی حاوی لباس های ابریشمی و یک بادبزن زیبا از پر شترمرغ در جاهای مناسب قرار داشتند. حتی بوی عطری با وجود گذشت قرن ها هنوز استشمام می شد. در اتاق دیگر یک صندوق زراندود بزرگ قرار داشت. درون آن تابوت سه لایه ای وجود داشت که داخلی ترین لایۀ آن از طلای خالص ساخته شده بود و مومیایی فرعون را کاملاً حفظ کرده بود. وقتی سرپوش آخرین تابوت برداشته شد، کارتر به ماسک طلایی و درخشنده ای که تصویر “توت عنخ آمون” را داشت، خیره مانده بود. روی ماسک طلایی، تاج گلی دیده می شد که احتمالاً بیوۀ جوان فرعون، “آنخس نامون” روی آن گذاشته بود. “کارتر” چنان تحت تأثیر قرار گرفته بود که بعدها نوشت:
«بین آن همه شکوه و جلال سلطنتی و آن همه عظمت پادشاهی، هیچ چیز از آن تاج گل زیباتر نبود … آن تاج گل به ما نشان می داد که ۳۳۰۰ سال چه دورۀ زمانی کوتاهی است.»
“کارتر” و سایر باستان شناسان طی ده سال بعدی، روی بقایای جامعۀ مصر باستان که از آرامگاه “توت عنخ آمون” به دست آمده بود، بررسی و تحقیق کردند. به این ترتیب، آن ها توانستند برای انسان های امروزی، اطلاعاتی در مورد زندگی در مصر باستان جمع آوری کنند. کشف “کارتر” بسیار مهم بود، زیرا آرامگاه “توت عنخ آمون” تنها آرامگاهی بود که از دسترس سارقینی که غالباً شواهد باستانی را تخریب می کردند، در امان مانده بود.
بخشی از کتاب:چه بسیار زمان و فکر و کار سخت در بنای جامعهٔ بشری با آن همه کلیسا و مسجد و فرودگاه و راهآهن و تأتر و کتابخانه و بندرگاه و کارخانهاش صرف شده است. این بناها چنان سخت و پایدار مینمایند که پنداری همیشه میمانند. ممکن نیست که حتی به خیال خود راه دهیم که روزی این بناهای برجسته، در دل خاک مدفون گردد و بشر آینده بر خرابههای جهان ما جهانی دیگر سازد. چه بسا مردم جوانی که بیش از سههزار سال پیش در مصر باستان، کنار رود نیل میزیستند نیز چنین فکری داشتند …
:: برچسبها:
جستجوی ,
:: بازدید از این مطلب : 149
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0