پیشگفتار :
فلسفه وجودی اصل نظارت و استقرار نظام عدل و تشکیل دیوان عدالت اداری :
پس
از تحولات سیاسی قهرآمیز و یا ملایم و موزون در برخی از کشورهای جهان که
تقریبا از اواخر قرن ۱۸ میلادی اغاز شد و همچنان ادامه داشت و دارد ، قانون
اساسی به تصویب رسید و اراده مردم در اداره امور کشور جایگزین فرامین
خودکامان تاریخ شد .
در قوانین
اساسی که حاوی اصول مختلف و متنوعی است ، سه اصل بنیادی مهم که حکومت مردم
سالار بر پایه آن قرار دارد که عبارتند از : نخست اصل اختصاص حق حاکمیت
مردم ، دوم اصل تفکیک و انفصال قوای حاکم از یکدیگر به منظور برخورداری از
مزایای تقسیم کار از یک سو و جلوگیری از عدم تمرکز غیراصولی قدرت در گروه
حقوقی مشخص یا معین که نهایتا منجر به تولد و رشد و نمو هیولای استبداد
خواهد شد و سوم اصل نظارت بر اعمال قوای حاکم بر کشور . در این اصل اخیر
یعنی مساله نظارت بر اعمال قوه حاکم است که بحث ما ادامه خواهد داشت .
واقعیت قضیه این است که قوه قضائیه از بدو تولد همواره با نظارت و کنترل بر
کیفیت اجرای قوانین در محاکم حقوقی توسط دیوان عالی کشور کنترل میشد . اما
موضوع نظارت بر اعمال قوه مقننه و مجریه تاریخچه دیگری دارد . در قوه
مقننه که مرکب از نمایندگان مردم با استعدادها ، معلومات و تجارب مختلف و
گرایشات گوناگون است امکان وضع قوانین و مقررات عادی در جهت مغایر و معارض
با قوانین اساسی وجود دارد . بنابراین قوه مقننه در وضع قوانین باید به
کیفیتی کنترل شود و در قوه مجریه هم که وظایف بیشماری را عهده دارد ، این
کنترل به منظور جلوگیری از انحراف از قانون و تصمیم عدالت اجتماعی می بایست
وجود داشته باشد . بررسی تاریخ نشان میدهد که نخستین مرجع نظارت بر اعمال
قوه مجریه تقریبا مقارن با انقلاب کبیر فرانسه از سال ۱۸۰۰ میلادی شروع به
کار کرد و اکنون قریب دویست سال است از تاریخ فعالیت این مرجع اداری وابسته
به قوه مجریه میگذرد و نتایج درخشان و اثار ارزنده ان به زودی از مرزهای
کشور فرانسه گذشت و کنسردتا یا شواری دولتی الگو و نمونهای شد برای سایر
کشورها بویژه در اروپای غربی که با تقلیدی از کنسردتا و مقررات مربوط به ان
به تاسیس شوراهای دولتی همت گماشتند . کارنامه درخشان شورای دولتی در کشور
فرانسه بسیار حائز اهمیت است ، آرای این مرجع اغلب در دانشکدهها و مجامع
حقوقی مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار میگیرد و در مواردی منشاء وضع قانون
میشود . اما وضع در کشور ما قبل از انقلاب به گونهای دیگر بود . نظام حاکم
تحت تاثیر خصایص مستتر در خصلت یک حکومت دیکتاتوری به هیچ وجه علاقهای به
پذیرش امر و نهی فرشته عدالت نداشت و از انجا که نمیتوانست سیطره کنترل خود
را به قوه قضائیه با توجه به پراکندگی محاکم و تعداد زیاد قضات فراهم کند ،
در مقاطع مختلف از طریق قوه مقننه که بیشتر اعضای ان منتصب حکومت بودند تا
منتخب مردم به وضع قوانینی میپرداخت و از طریق این قوانین حدود صلاحیت قوه
قضائیه را محدود میکرد . سرانجام در سال ۱۳۳۹ در نتیجه تلاش و کوشش و
پافشاری جمعی از حقوقدانان از جمله اساتید حقوق ، قانون تاسیس شورای دولتی
با اصرار فراوان از تصویب کمیسیونهای مجلسین گذشت و مقرر شد برای جلوگیری
از گسترش انحراف در دستگاههای دولتی که منجر به یاس و ناامیدی و ناخشنودی و
نهایتا خشم و انزجار مردم خواهد شد و اثار ناهنجار و مصیبت بار داشت مرجعی
تاسیس شود که جلوی این قبیل انحرافات را بگیرد و حقوق تضییع شده اشخاص را
احیا کند(*). اما دولتهای وقت با وجود اختیار مطلقی که در انتخاب اعضای این
شورا داشتند ، هرگز در مقام تاسیس ان برنیامدند . تا اینکه قوانین بعد از
انقلاب از جمله قانون دیوان عدالت اداری به عمر کاغذی این شورا پایان داد و
دیوان عدالت در پرتو انقلاب و قانون اساسی ان ، تاسیس شد . در قانون اساسی
جمهوری اسلامی ایران دو اصل مهم در مورد دیوان عدالت اداری به چشم میخورد .
اصلی که دیوان عدالت اداری مولود ان است ، اصل ۱۷۳ قانون اساسی است ، که
طبق این اصل مقرر شده است ؛ به منظور رسیدگی به شکایات و تظلمات و اعتراضات
مردم از واحدهای دولتی و مسوولین انها و مصوبات دولتی ، دیوانی به نام
دیوان عدالت اداری تاسیس میشود که حدود صلاحیت و اختیارات ان را قانون
تعیین میکند . در اصل ۱۷۰ قانون اساسی میخوانیم ؛ که قضات دادگاهها مکلفند
از اجرای تصویبنامه ها و ایین نامه های خلاف احکام اسلامی و مغایر با
قوانین یا خارج از حدود اختیارات قوه مجریه خودداری کنند و همه کس میتواند
ابطال این قبیل مصوبات را از دیوان عدالت اداری بخواهد .
:: برچسبها:
پایان نامه ،درباره ،دیوان عدالت ،اداری ،پایان نامه درباره دیوان عدالت اداری ،پایان نامه رشته حقوق ، تشکیل دیوان عدالت ، استقرار نظام عدل ، تحولات سیاسی قهرآمیز ، حکومت مردم سالار ,
:: بازدید از این مطلب : 34
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0