مقدمه:ادله
اثبات دعوی مجموعه و سایلی است که برای اثبات دعوی در مراجع قضائی مورد
استفاده قرار میگیرد واصل 166 قانون اساسی در این موارد میگویند: (احکام
دادگاهها باید مستند مستدل به مواد قانون و اصولی باشد همچنین برا ساس آن
حکم صادر شده است. ماده 214 ق. آ. د. ک مصوب 1378 میگویند: (رای دادگاه
باید مستدل و مستند و موجه بوده و مستند به مواد قانون و اصول باشد که بر
اساس آن صادر شده است.دادگاه مکلف است حکم هر قضیه را در قوانین مدونه
بیاید زیرا ذکر جهات و دلائل در رای این امکان را فراهم میسازد. که طرفین
دعوی با ملاحظه حکم صادره به صحت حکم صادره پی برده و تضمین برای آزادی و
حقوق فردی به شمار میرود و الزام دادرسان به مدل ساختن آراء خود موجب
میشود که در رسیدگی و صدور رای منتهای دقت را به خرج دهند و بعلاوه توجیه و
استدلال به تفاسیر قضائی بار علمی داده و موجب صدور رویه های قضائی شایسته
و صدور احکام عادلانه میگردد.
ادله
اثبات دعوای کیفری یکی از مهمترین موضوعات دادرسی کیفری است تحولات
چشمگیری یافته است. در طول تاریخ شهادت و اقرار در اثبات جرائم نقشی اساسی و
اغلب انکار ناپذیر را بویژه در دوره دلائل قانونی ایفا کرده است در گذشته
دلائل قانونی بر قاضی تحمیل میشد و او چاره ای جز صدور حکم محکومیت بر
مبنای دلائل ارائه شده نداشت اوردالی یاداوری ایزدی، دوئل قضائی و شیوه های
غیر متعارف کشف و اثبات جرائم در کنار شهادت و اقرار یا در صورت فقدان
آنها جایگاه خاصی را به خود اختصاص میداد و عدالت کیفری طی قرون متمادی با
توسل به آنها تامین میشده است. شهادت و اقرار بویژه در مواردی که تحت
شکنجه و تهدید با اکره و اغوا اخذ شده باشد به تدریج اعتبار مطلق خود را از
دست دادند چنین است که دوره دلائل قانونی سپری میشود و دوره اقناع وجدانی
قاضی یا دلائل معنوی مطرح میشود.
رشد
علوم و فنون در زمینه های مختلف تمام ابعاد زندگی بشر را تحت تاثیر قرار
داده است علومی مانند روان کاری روان شناسی، جرم شناسی، و ….و نیز علوم
آزمایشگاهی در نظام های قضائی نفوذ کرده است البته این شیوه گر چه هنوز به
قدر کافی جایگاه خود را نیافته است ولی با تلاش هائی که صورت میگیرد و
جایگاه اصلی خود را به دست خواهد آورد.
این
تحقیق در دو فصل ارائه شده است فصل اول درباره کلیات ادله میباشد و در
فصل دوم هم ادله مورد استفاده در امور کیفری گفته شده است.
مبحث اول: تعریف
گفتار اول: دلیل
ادله
جمع مکسر دلیل و جمع دیگر دلائل یا دلالت دلائل است معنی لغوی دلیل راهنما
است دلیل در اصطلاح حقوق عامل اثبات حقیقت امری است که مورد انکار قرار
میگیرد (ق، مدنی با اینکه یک جلد را به شرح ادله اثبات دعوی اختصاص داده
تعریفی از دلیل نکرده است. آئین دادرسی مدنی دلیل را به این عبارت تعریف
مینماید: ( دلیل عبارت از امری است که اصحاب دعوی برای اثبات دعوی یا دفاع
از دعوی به آن استناد مینمایند)آنها که بیشتر در امور جزائی به دنبال
مطالعه هستند میگویند دلیل نوری است که قاضی را برای کشف حقیقت راهنمائی
میکند به این ترتیب دلیل لسان قانون معنی محدودی دارد و امری است که
کاربرد آن در دادگاه است و زمان ظهور و تجلی آن زمان دعوی و دفاع است در یک
معنی وسیع دلیل حافظ و نگهدارنده حق شناخته میشود اعم از اینکه دعوایی
مطرح و از دلیل استفاده شود یا نشود و بلاخره به تعریفی از دلیل میرسیم که
میگوید دلیل مبنای علم و یقین قاضی در اثبات بزهکاری است مجموع وسایلی
است که به کمک آن قاضی وقوع جرم و شناخت فاعل مادی و معنوی آن به تصمیم
مبادرت میورزد.
گفتار دوم: اثبات
در
معنی ثابت گردانیدن و وجود امری را ثابت کردن است اثبات به دنبال ثبوت است
ثبوت تحقق امری در مرحله واقعی است و اثبات تحقق امر در مرحله استدلال
میباشد هر صاحب حق باید آن چنان دلیل در اختیار داشته باشد که در هر لحظه
بتواند حق مرحله ثبوتی را در مرحله بنشاند هر حقی محتاج قدرت اثبات است اگر
توانائی اثبات حق نباشد چه بسا مورد احترام قرار نگیرد در تحقیقات و باز
جوئی ها و رسیدگی دادگاه وقوع جرم و انتساب آن به شخص متهم باید اثبات شود
در امور جزائی هم چون امور مدنی دلیل ابزار اصلی صاحب حق است دارنده واقعی
حق اگر حقش در معرض انکار قرار گیرد باید با دلیل آن را اثبات کند و اگر
دلیل نداشته باشد مانند کسی است که اصلا حق ندارد شما اگر مبلغی وام دادید
ولی دلیلی بر اثبات نداشتید در مرحله ثبوت حق هستید ولی در مرحله اثبات
عاجزید که آن را بنمایاند همین طور ممکن است حقی در مرحله ثبوت نباشد ولی
کسی بتواند با اتکا به دلیل آن را اثبات کند طلبکاری که طلب را دریافت
مینماید ولی رسیدی ندهد و سند طلب را همچنان نزد خود نگهدارد و مجددا به
استناد آن مطالبه نماید نموداری از کاربرد دلیل بر خلاف حق است در آئین
دادرسی کیفری هم دلیل برای اثبات وقوع جرم و شناسائی مجرم نقش اول را دارد
احراز وقوع جرم با دلیل ممکن است احراز ارتکاب آن جرم از جانب شخص معین هم
دلیل لازم دارد. وقوع جرم یک موضوع است مشخص کردن مجرم موضوع دیگری.
در
بسیاری از موارد دلایل وقوع جرم موجود است اما اصل برائت مانع است که ما
اشخاص را متهم کنیم. جسد شخصی را مییابیم که آثار حیات در آن نیست مدتها
از مرگ او گذشته هویت او را از اسنادی که در جیب دارد معین میکنیم خانواده
او را در جریان میگذاریم اظهار میدارند در عین سلامتی ساعت هفت دیروز از
منزل خارج شده پزشک قانونی مرگ او را در اثر ضربات جسمی سخت به سر او
تشخیص میدهد دلایل به وقوع قتل به دست میآید.
برای
پیدا کردن قاتل یا قاتلین نیاز به دلیل داریم. خانواده او به چند نفر
مشکوک اند. یکی مستاجری که مقتول داشته و یکماه قبل با حکم دادگاه خانه اش
را تخلیه کرده و گفته که انتقام میگیرم. دیگری صادر کننده چکی که بلامحل
بوده و مقتول حکم جلب او را گرفته مدتی در زندان قرار گرفته و بالاخره با
اخذ چک دیگری گذاشت نموده و از زندان آزاد شده سوی شاگرد مغازه شاکی که بیش
از ده سال برای او کار میکرده و در اختلاف با حقوق قهر کرده و در محل
دیگر به کار اشتغال ورزیده و خود را مبالغی طلبکار میداند.
:: برچسبها:
پایان ،نامه ،ادله ،اثبات ،دعوی ,
:: بازدید از این مطلب : 32
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0